موسسه فرهنگي مطالعاتي شمس الشموس
تاریخ : دو شنبه 16 آبان 1390
نویسنده : Oda Pardeks

موسسه فرهنگي مطالعاتي شمس الشموس

زبان و ادبيات فارسي از زمان شكل گيري و رونق آن تا به امروز همواره از مايه ها و عناصر گوناگوني بهره جسته است. عناصر و موضوعاتي از قبيل : فلسفه، عرفان، حكمت ، نجوم، تاريخ، طب و ... در ادوار مختلف شعر و ادبيات فارسي، مايه‌هايي هستند كه در زينت دادن و آرايش اين قصر رفيع، نقش اساسي داشته و همواره مورد عنايت و توجه گويندگان فارسي زبان بوده‌اند. شايد بتوان گفت آنچه كه بيش از ساير عناصر به شعر فارسي رونق عمومي بخشيده است، داستان پيامبران و قصص اسلامي است[1]مسائل عرفاني به جهت ارتباط با باطن و روح، بسيار پيچيده است و براي فهم آن بايد از شيوه‏هايي استفاده كرد كه به ساده‏تر شدن آن كمك كند. مولانا با استفاده از شيوه بيان حكايت و تمثيل به ساده‏تر شدن مطلب كمك مي‏كند و با بيان حكايتي از زندگي يكي از پيامبران و با توجه به مضمون حكايت، پند و پيام مورد نظر خويش را بيان مي‏كند كه با شيوه برقراري پيوند منطقي و درستي كه بين حكايت و پيام در خواننده تاثيري عميق مي گذارد. در اين يادداشت قصد داريم كتاب هايي را معرفي كنيم كه به جستجوي داستان هاي پيامبران در مثنوي معنوي پرداخته اند و سير داستان زندگاني پيامبران را در انديشه مولانا دنبال كرده اند.. در اين ميان اشعار مولانا از ويژگي خاصي برخوردارند. مثنوي معنوي، اثري تعليمي- عرفاني است كه در قالب داستان ها، حكايات و تمثيل ها به بيان پند و اندرز و گوشزد كردن مسائل اخلاقي و نيز تشريح افكار و انديشه هاي عرفاني مي پردازد.

 

هيات تحريريه موسسه فرهنگي مطالعاتي شمس الشموس. ساحل: حضرت نوح عليه السلام در مثنوي. (تهران: موسسه فرهنگي مطالعاتي شمس الشموس، 1385)

اين كتاب كه قبل تر در سال 1383 با نام پديدآور "اعظم شفيعي" منتشر شده است، به بررسي داستان زندگاني حضرت نوح (ع) در مثنوي معنوي مي پردازد و با اشاره به ابيات مثنوي، به شرح داستان و برداشت مولانا از داستان حضرت نوح مي پردازد. كتاب با بيان انديشه اي نو، آغاز مي شود و نوح را زنده عشق معرفي كرده و مخالفان را با عنوان "خاموشان در پرده" ياد مي كند. پس از آن سير داستان به سمت كشتي نجات و طوفان هلاك پيش مي رود و نگاه مولانا و اشعار او در جاي جاي كتاب منعكس مي شود:
كشتي سازيد ز توزيع و فتوح                                                كاو يكي ملاح كشتي همچو نوح
غرقه گشته عقل هاي چون جبال                                        در بحار وهم و گرداب خيال
كوه ها را هست زين طوفان فضوح                                         كاو اماني جز كه در كشتي نوح
زين خيال رهزن راه يقين                                                       گشت هفتاد دو ملت اهل دين

در بخش هاي انتهايي اشاره به آغازي نو، خواننده را به انتظار آخرين اميد و آخرين نوح مي نشاند و "گویی حادثۀ طوفان نوح یک‌بار دیگر در حیات ما تکرار می‌شود، لازم نیست به عقب بازگردیم، نوح، طوفان و کشتی‌اش به همین زندگی عادی ما وارد می‌شوند".

 

هيات تحريريه موسسه فرهنگي مطالعاتي شمس الشموس. شب شكن. (تهران: موسسه فرهنگي مطالعاتي شمس الشموس، 1385)
 

اين كتاب كه در سال 1383 تحت نام پديدآور "مهديه پاكروان" منتشر شده است، به بررسي داستان زندگي حضرت ابراهيم (ع) در مثنوي معنوي مي پردازد. سيماي ابراهيم در مثنوي علاوه بر مقام نبوت، سيماي عارف کاملي است که در مبارزه با بت نفس، الگوي سالکان و مريدان بحر صفا گشته است. مولوي در داستان ابراهيم با توجه کامل به اشارات و دقايق قرآني، به ذکر سرگذشت شيخ کاملي مي پردازد که در ميدان نظر و عمل سربلند و پيروز، مراحل فناي في الله را پشت سر مي گذارد و با اطمينان کامل به مرحله شهود بقا نايل گرديده و به مقام خليل اللهي مي رسد. ابراهيم از نگاه مولانا بيانگر سير تخلي و تحلي و تجلي عارف است[2]. در بخشي از كتاب آمده است:«...بعد از بت‌شکستن نوبت گلستان شدن است و بعد از خراب کردن زمان آبادشدن، باید از آتش گذشت تا لذت خطاب ”برد و سلام“ خدا را چشید. آتش برای ابراهیم، آتش نمرود بود و برای ما آتش نفس. بگذار و بگذر!» و مولانا اين مفاهيم را در ابيات خود چنين منعكس مي كند:
نار بيروني به آبي بفسرد                               نار شهوت تا به دوزخ مي برد
چه كشد اين نار را نور خدا                           نور ابراهيم را ساز اوستا
تا زنار نفس چون نمرود تو                            وارهد اين جسم همچون عود تو
 
 
هيات تحريريه موسسه فرهنگي مطالعاتي شمس الشموس. رقص كوه. (تهران: موسسه فرهنگي مطالعاتي شمس الشموس، 1385)
 

اين كتاب كه در چاپ قبلي نويسنده آن، "مريم محمدي" است، به بررسي داستان زندگاني حضرت موسي (ع) در مثنوي معنوي مي پردازد. نگاه مولوي به موسي (ع) همان نگاه قرآني است كه در آيات الهي آمده است. مولوي با بهره گيري كامل از قرآن و تفاسير آن، سعي در ترسيم سيماي الهي و بشري از موسي (ع) دارد. موسي (ع) در مثنوي معنوي گاه چون مريدي است كه از ولادت تا وفات با عنايت الهي رشد و نمو يافته، در مسير شريعت رباني گام نهاده، طريقت معنوي را آزموده و به منزل حقيقت خليفه الهي واصل گرديده است[3] مولفان كتاب از آن جهت نام كتاب را رقص كوه مي نامند كه موسي (ع) را چنان مدهوش تجلي خداوند مي بينند كه در خلوت عشق همۀ مرارت‌ها و سختی‌ها فراموشش می‌شودو کوهی که شاهد این عشق‌بازی است، از هیجان این خلوت به رقص درمی‌آيد..
موسي چون شيخ كاملي براي قوم بني اسراييل به مدد الهي معجزات نه گانه خويش را آشكار ساخته و وادي هاي خطرناك رهايي از فرعون ستمگر را كه مثل شيطان و نفس است پشت سر گذارده و به مقامات الهي نايل آمده است[4]
نفس فرعون است هان سيرش مكن                 تا نيارد ياد از آن كفر كهن
او چو فرعون است در قحط آنچنان                  پيش موسي سر نهد لابه كنان
چون كه مستغني شد او طاغي شود                 خر چو بار انداخت اسكيزه زند
 
با اين همه موسي (ع) در برابر خضر (ع) چون سالكي زانوي تادب به زمين زده و در آزمون سخت صبر مردود گشته برمي گردد. موسي (ع) در نظر مولوي گاه مظهر عقل الهي است و گاه مظهر عقل بشري[5].
 

[1] عليزاده، علي. تجلي شخصيت حضرت ابراهيم (ع) در ادبيات فارسي تا قرن هشتم هجري. پايان نامه كارشناسي‌ارشد. ( تهران: دانشگاه تربيت معلم، 1374)
 
[2] سيف، عبدالرضا. سيماي ابراهيم بت شكن در آينه مثنوي. دانشكده ادبيات و علوم انساني (تهران). زمستان 1380: 179-196
 
[3] سيف، عبدالرضا. وند نسرين، موسي. موسي و فرعون در مثنوي معنوي. دانشكده ادبيات و علوم انساني (تهران). تابستان- پاييز و زمستان 1381؛ 4 (8-7-6 (ضميمه)): 55-74
[4] همان
[5] همان.



|
امتیاز مطلب : 37
|
تعداد امتیازدهندگان : 14
|
مجموع امتیاز : 14
موضوعات مرتبط: , , , ,
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








آخرین مطالب

/
به وبلاگ من خوش آمدید